کد مطلب:43166
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:14
تفسير خطبه صد و چهل و دوم نهجالبلاغه كه امام علي در آن به مذمت كساني كه به جاي انفاق مال در راه خدا، آن را به افراد پست ميدهند چيست؟
«وَ لَيْسَ لِواضِعِ الْمَعْرُوفِ فِي غَيْرِ حَقِّهِ وَ عِنْدَ غَيْرِ أَهْلِهِ مِنَ الْحَظِّ فيما أَتي إِلّا مَحْمَدَةُ الْلِّئامِ وَ ثَناءُ الْأَشْرارِ، وَ مَقالَةُ الْجُهّالِ مادامَ مُنْعِماً عَلَيْهِمْ: ما أَجْوَدَ يَدَهُ وَ هُوَ عَنْ ذاتِ اللهِ بَخَيِلٌ» [و براي كسي كه نيكوئي را در غير مورد شايسته و به غير اهلش انجام بدهد، بهره در آن نيكوكاري نيست مگر سپاسگزاري مردمان پست و شكرگزاري اشرار و سخن نادانان، مادامي كه احسان و نيكوكاري او به آنان استمرار دارد]
از سياق جملات مبارك امام(ع) چنين برميآيد كه منظور آن حضرت، توبيخ كساني است كه كرامت و احسان را براي به دست آوردن شكر و سپاسگزاري مردم پست و اشرار و سخنان خوشايند مردم نادان انجام ميدهند. بايد ما اين حقيقت را در نظر بگيريم كه احسان و كرم و لطف و محبت حتي براي انسانها در موارد شايسته نيز نبايد جنبة سوداگري به خود گرفته، و بطور دادوستد انجام بگيرد، چه رسد به اينكه طرف اين معامله مردم پست و اشرار و يا مواردي باشد كه جز تباهي نيكوكاري نتيجهاي در بر نداشته باشد. دو جملة اخير «ما أَجْوَدَ يَدَهُ وَ هُوَ عَنْ ذاتِ اللهِ بَخَيِلٌ» دو احتمال دارد:
احتمال يكم ـ اينست كه حرف «ما» براي تعجب استهزايي باشد، بنابراين احتمال معني چنين ميشود: «چه دست بخشندهاي دارد! آن كسي كه از انفاق مال در راه خدا استنكاف و بخل ميورزد!» لازمة اين معني، چنين است كه شخصي كه در راه خدا نيكوكاري نميكند و احسان در راه خدا روا نميدارد، در حقيقت نيكوكاري و احسان نمينمايد.
احتمال دوم ـ كلمة «ما» نافيه باشد، بنابراين احتمال، معني چنين ميشود كه هركس كه در راه خدا نيكوكاري نكند، دست او دست بخشش نيست. اگر قاعدة ادبي مساعد اين احتمال بود، تفسير مزبور صحيح بود، ولي بدانجهت كه صيغة «أَجْوَدَ» فعل نيست كه به وسيلة حرف «ما» منفي شود، بلكه صيغة افعل التفضيل است، در نتيجه حرف «ما» براي تعجب بوده و همان احتمال اول را تقويت مينمايد. و اگر ما نافيه بود، ميبايست با جملة فعليه «ما اجاد» طرح شود. حال برميگرديم به شرح فرمودة امام(ع). از اين كلام معلوم ميشود كه در آن دوران هم، انجام دادن نيكوكاريها و كرامت و احسان در راه اغراض فاسد مانند رياكاري و جلب حمد و ثناي متملقها و چاپلوسها و همچنين براي مطرح ساختن به عنوان نقل مجالس، شيوع داشته است. و بديهي است كه اين تبهكاريها كه شكل نيكوكاري هم دارد، جز ضايع كردن مال و آلوده ساختن درون هيچ نتيجهاي ندارد، بلكه بديهي است اينگونه تبهكاريها موجب ورود اختلالات مخرب در زندگي اجتماعي نيز ميگردد و معناي نيكوكاري و احسان و كرامت و محبت و امثال اينگونه حقائق ارزشي مشوش ميگردد، انسانهاي شريف و فاقد شرافت در جامعه حدود و هويتهاي ارزشي و ضدارزشي خود را از دست ميدهند. و به طور كلي، بر سر جامعه همان آيد كه ميبينيد و ميبينيم.
عاليترين وجه نيكوكاري و كرامت و احسان همان است كه خداوند سبحان در قرآن مجيد دربارة احسان و اطعامي كه اهلبيت پيامبر اكرم(ص) در سه روز متوالي انجام دادند، فرموده است: «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلي حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً. إِنَّما نُطْعِمُكُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لا نُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لا شُكُوراً» الانسان/8 و 9 [و آنان طعام را در راه محبت خداوندي به فقير و يتيم و اسير ميبخشند. (و هدفي جز اين ندارند كه) جز اين نيست كه ما براي خدا شما را اطعام ميكنيم و از شما هيچگونه پاداش و سپاسي را نميخواهيم.] و با توجه به محتواي اين دو آية شريفه يك انسان باايمان و باتقوي هرگز براي تحصيل مدح و ثنا و حتي تشويق مردم اعم از خوب و بد، احسان و كرامت نميكند، زيرا او به خوبي ميداند كه لطف و نيكوكاري و احسان و كرامت با معاملهبازيها به هرشكل كه باشند، سازش ندارند. همانگونه كه گل براي عطرافشاني و برخوردار ساختن مردم از زيبايي خود، توقع پاداش و حمد و ثنا ندارد و ماه به آن جمال و آفتاب به نورافشاني خود هيچ مزدي از كسي نميخواهند،
گل خندان كه نخندد چه كند
علم از مشك نبندد چه كند
ماه تابان بجز از خوبي و ناز
چه نمايد چه پسندد چه كند
آفتاب ار ندهد تابش و نور
پس بدين نادره گنبد چه كند
«مواضع المعروف: فَمَنْ آتاهُ اللهُ مالاً فَلْيَصِلْ بِهِ الْقَرابَةَ، وَ لْيُحْسِنْ مِنْهُ الْضِّيافَةَ، وَلْيَفْكَّ بِهِ الْأَسِيرَ وَ الْعانِيَ، وَ لَيْعَطِ مِنْهُ الْفَقيرَ وَ الْغارِمَ، وَ لْيَصْبِرَ نَفْسَهُ عَلَي الْحُقُوقِ وَ الْنَّوائِبِ ابْتِغاءَ الثَّوابِ، فَأَنَّ فَوْزاً بِهذِهِ الْخِصالِ شَرَفُ مَكارِمِ الدُّنْيا وَ دَرْكُ فَضائِلِ الْآخِرَةِ إِنْشاءَ اللهُ» [موارد نيكوكاري: پس هركسي كه خدا به او مالي داد، به نزديكان خود بپردازد و مهماننوازي كند، و اسير آزاد كند و زجرديده را با آن مال نوازش بدهد، و از آن مال به مستمند بدهد و وام وامداران را بپردازد و براي تحصيل شايستگي پاداش، نفس خود را براي اداي حقوق و مقاومت در برابر مصائب بزرگ دنيا به صبر و شكيبائي وادار كند، زيرا موفقيت به وصول به اين خصلتها، شرف كرامتهاي دنيا است و دريافت فضائل سراي ابدي انشاء الله]
كلام مبارك اميرالمؤمنين(ع)، موارد و مصاديق اكرام و احسان را بيان ميدارد، و ترتيب آنها در اين كلام ترتيب اهم و مهم نيست. بديهي است كه اگر نزديكان خود انسان نيازمند باشند و نياز آنان حياتي باشد بر ديگران مقدم ميباشند. و همچنين اگر مهماننوازي [مخصوصاً با آن شرايط كه مردم جامعه در دوران گذشته، مهمان را مانند عضو خانواده خود تلقي ميكردند.] از اهميت اساسي برخوردار باشد. به همين ترتيب تقدم هر موردي را كه بر موارد ديگر اهميت داشته باشد، بايد مراعات نمود.
ترجمه و تفسير نهجالبلاغه ج 24
آية الله محمدتقي جعفري
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.